دکتر محسن اسماعیلی در گفت وگو با شفقنا
غدیر اعظم و اشرف نعمت ها و اعیاد ماست / جامعه فقیر، فاسد و تبعیض آمیز نباید خود را علوی و غدیری معرفی کند
برای درک رمز عظمت غدیر باید نگاهی به مفهوم نعمت و معیار ارزش آن داشته باشیم نعمتی که ما را به خدا و به انسانیت خودمان و به بهشت نزدیک می کند و قطعا ولایت امیرالمومنین علی(ع) چنین نعمتی است.
دکتر محسن اسماعیلی محقق و پژوهشگر نهج البلاغه و حقوقدان می گوید: غدیر اعظم و اشرف نعمت ها و اعیاد ماست، هر چقدر زندگی ما و وضع عمومی جامعه ما به آنچه علی علیه السلام می گفت و می خواست نزدیک تر باشد معلوم می شود که پیام غدیر برای ما موثر بوده است. باید کاری کرد که عموم مردم احساس مسئولیت کنند و هر جا انحرافی از آموزه های علوی دیدند، نقد و اعتراض نمایند چرا که شهروند مطلوب از نظر امام علی شهروند بیدار و پرسشگر است. در این صورت است که ما به تدریج به هدفمان نزدیک می شویم.
متن گفت وگوی شفقنا با دکتر محسن اسماعیلی را می خوانید:
* جایگاه غدیر خم در اسلام چیست و چرا باید آن را بزرگ شمرد؟
پیش از هر چیز خدمت شما و مخاطبان عزیز شما سلام می کنم و این عید را هم تبریک عرض می کنم و از اینکه به این موضوع اهتمام دارید سپاسگزارم. حقیقت آن است که توصیف «عید غدیر» در قرآن و روایات بی نظیر است. قرآن از حادثه روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری به عامل ناامیدی ابدی دشمنان، مایه تکمیل دین و اتمام نعمت و رضایت الهی از اسلامی یاد می کند که همراه با ولایت است؛ یعنی بدون غدیر دشمنان به نابودی اسلام امیدوارند، دین ناقص است، نعمت های بی شمار خدا ناتمام و بی ثمر است و خدا نیز از اسلام منهای غدیر خوشنود نیست. در روایات نیز از این روز به اشرف و اعظم اعیاد مخلوقین و بزرگترین عید خالق یاد شده است. اما سوال مهم شما این است که: چرا؟ مگر در این روز چه اتفاقی افتاده است که آن را تا این اندازه مهم و بابرکت ساخته است؟
برای یافتن پاسخ این پرسش و درک رمز عظمت غدیر باید نگاهی به مفهوم نعمت و معیار ارزش آن داشته باشیم و سپس جایگاه و تأثیر ولایت را در میان همه نعمت های مادی و معنوی ارزیابی نماییم. نعمت یعنی آنچه ما را به خدا و به انسانیت خودمان و به بهشت نزدیک می کند. هر چه ما را بیشتر به اینها نزدیک کند، نعمتی بزرگ تر است، و چون بزرگ ترین عامل برای هدایت و حرکت ما به سوی خدا، رهبری و ولایت است، پس بزرگ ترین نعمت هم همین است.
آری! نماز، زکات، روزه و حج هم نعمت هستند؛ زیرا ما را به خدا و بهشت می رسانند، اما همین ها هم موقعی موثرند که رنگ ولایت خورده باشند. امروز هم به چشم خود می بینیم که مستکبران عالم و دشمنان خدا و خلق خدا، با نماز و زکات و روزه و حجی که زیر پرچم ولایت نباشد و برائت از آنان نداشته باشد، هیچ مخالفتی ندارند. به همین دلیل است که امام باقر(ع) می فرماید: اسلام بر پنج پایه نماز، زکات، روزه، حج و ولایت استوار است. اما بعد می فرمایدبه هیچ یک از اینها به اندازه ولایت سفارش نشده است.
زراره که راوی این حدیث است، می گوید: از آن حضرت پرسیدم: کدام یک از این ارکان بالاتر است؟ امام فرمودند: «الولایهُ أفضل، لانّها مفتاحُهنَّ والوالیُّ هو الدلیلُ علیهنَّ»؛ ولایت برترین است؛ زیرا ولایت کلید دیگر ارکان و امام، دلیل و راهنما بر آنهاست.
آنچه نماز، زکات، روزه، حج و دیگر عبادات را که همگی نعمت هستند، مفید و موثر می کند، آن است که تحت پرچم امامی از جانب خدا باشد؛ نه خودسرانه؛ وگرنه یا بی خاصیت می شود یا زیان آور. خوارج، و از جمله ابن ملجم هم کم عبادت نکرده بودند. مشکل آنها نداشتن ولایت بود.
پس اینکه غدیر اعظم و اشرف نعمت ها و اعیاد ما است، تعجبی ندارد، این روز اکبر اعیاد خدای ما هم هست؛ چرا که هدفش از خلقت که همانا معرفت یافتن بندگان و در نتیجه عبادت کردن آنها است، در همین روز تضمین شد. حتی امام صادق علیه السلام فرمود: غدیر ، نه عید خدا، که بزرگترین عید خداست:« … هُوَ عِیدُ اللَّهِ الْأَکْبَرُ».
* نشانه این امر چیست؟ از کجا معلوم می شود که جامعه ما علوی و غدیری هست یا نه؟
از عمل ما. از وضع زندگی ما و جامعه ما. از اینکه تا چه اندازه او واقعاً امام و الگوی ماست. هر چقدر زندگی ما و وضع عمومی جامعه ما به آنچه علی علیه السلام می گفت و می خواست نزدیک تر باشد معلوم می شود که پیام غدیر برای ما موثر بوده است. امیر مؤمنان «القِسطاس المُستَقیم» است، یعنی وسیله سنجش راستی و انحراف است. باید ببینیم تا چه اندازه خانواده ما، همسرداری و فرزند پروری ما، بازار ما، دانشگاه و حوزه ما، سیاست و حکمرانی ما، رفاقت و رقابت ما، آموزش و پرورش ما، اقتصاد و فرهنگ ما، کوچه و خیابان ما، معاشرت و حتی دشمنی ما به آموزه های علوی نزدیک و شبیه است. البته در عمل و نه در حرف. در سخن و شعار الحمدلله کم نداریم. اما آنچه مهم است عمل است. حداکثر آن است که ما علاقمند و عاشق علوی شدن هستیم ولی تا رسیدن به آنجا فاصله زیادی داریم.
امام صادق علیه السلام فرمود: « لَیسَ مِن شِیعَتِنا مَن قالَ بِلِسانِهِ و خالَفَنا فی أعمالِنا و آثارِنا». شیعه علی علیه السلام کسی است که عملاً به او اقتدا کرده باشد و عمل خود را بر مبنای خواست او تنظیم کرده باشد. خواسته های امام هم در گفتارها و سیره ایشان به روشنی بیان شده است. مثلا علی علیه السلام از فقر و فساد و تبعیض متنفر بود. پس جامعه فقیر یا فاسد و تبعیض آمیز نباید خودش را علوی و غدیری معرفی کند. یاد و خاطره امام موسی صدر زنده باد که می گفت:« اصلاً به همین سبب علی(ع) را امام میخوانیم، زیرا ما هم باید مثل او شویم. این است معنای امام؛ نه اینکه آن را مثل گوهری ارزشمند بدانیم و آن را مقدس بشماریم و به آن دل ببندیم، ولی اثری از او در زندگیمان دیده نشود. این مساوی است با کشتن امام.» او می گفت:« من معتقدم که قاتلان واقعی امام آنهایی نیستند که او را به ظاهر به قتل رساندند، بلکه قاتلان واقعی او کسانی هستند که رسالتش را کشتند و از بین بردند و تأثیر او را در راهنما بودن نادیده گرفتند.»
* به منظور نزدیک شدن به آموزه های امام علی علیه السلام باید چه رویکردها و برنامه هایی داشته باشیم؟
طبعاً قدم اول آن است که با افکار و سیره آن بزرگوار آشنا شویم. برپایی نهضت عظیم نهج البلاغه خوانی اولین کاری است که باید شروع شود. خوشبختانه به برکت انقلاب اسلامی و با اهتمام رهبر معظم انقلاب در سال های اخیر نهضت آشنایی با قرآن در کشور ما رشد کرده است. اما نهج البلاغه که برادر قرآن نامیده می شود همچنان مهجور است. باید حداقل هفته ای یک شب در مساجد ما با زبانی ساده نهج البلاغه خوانده و توضیح داده شود. ترجمه ها و تفسیرهای خلاصه و گویا از آن ارائه شود. در مدارس و کتاب های آموزشی به آن پرداخته شود. رسانه ها و خصوصا صدا و سیما هم در این زمینه وظیفه خود را ایفا نکرده اند. تلویزیون باید برنامه های ویژه و ثابتی برای آموزش نهج البلاغه داشته باشد؛ چنانکه درس های تفسیر این کتاب عظیم باید متعدد و رایج باشد.
وقتی با نهج البلاغه آشنا شدیم نوبت به ارزیابی خودمان با آن می رسد. هر کس در هر رده و در هر موقعیتی که هست باید ببیند آیا علی علیه السلام از او و عملکردش راضی هست یا نه. اگر آن حضرت الان در برابر چشمان ما حاضر دیده می شد آیا همین طور عمل می کردیم یا نه؟!
قدم سوم به نظر من احیای روحیه مطالبه گری است که یک وقتی هم رهبری بر آن تاکید کردند. باید کاری کرد که عموم مردم احساس مسئولیت کنند و هر جا انحرافی از آموزه های علوی دیدند، نقد و اعتراض نمایند. در این صورت است که ما به تدریج به هدفمان نزدیک می شویم.
* آیا نقد و مطالبه گری هم از آموزه های نهج البلاغه است؟
نه تنها از آموزه های نهج البلاغه است که از اصول و امّهات آموزه های امام است. شیوه عملی آن حضرت هم همین بود. شهروند مطلوب از نظر امام علی شهروند بیدار و پرسشگر است. جمله معروف «سلونی قبل ان تفقدونی» اختصاصی به پرسش های دینی و معنوی ندارد. برخی جاها که امام این جمله را گفته اند، تشویق به پرسش از مسائل سیاسی و اجتماعی بوده است؛ یعنی امام دانستن را حق شهروندان می دانست. ایشان در نامه بسیار زیبایی که به فرماندهان سپاه خویش نوشته است، پس از تاکید بر اینکه والی نباید با دست یافتن بر منابع عمومی و قدرت، نصیبی افزونتر یابد و وضعیتش دگرگون شود، به صراحت میفرماید:« أَلا و إِنَّ لکم عِندی أَنْ لا أَحتَجِزَ دونَکم سِرّاً إِلاّ فی حربٍ …»؛ بدانید حقى که شما بر عهده من دارید، این است که چيزى را از شما مخفى ندارم، جز اسرار جنگ.
نتيجه بديهي اين حق آن است كه اگر مردم احساس نياز كنند ميتوانند در مورد هر حادثهاي از مسئولان پرسش نمايند. به تعبير ديگر حق پرسشگري و در نتيجه تكليف حاكمان مبني بر پاسخگويي لازمه طبيعي حق آگاهي آنان است. بر همين مبنا حضرت علي عليهالسلام حق پرسش را براي همگان قائل بود و حتي اگر پرسشي نابه جا و يا نا به هنگام بود، آن را بيپاسخ نميگذاشت. در بحبوحه كارزار صفين، شخصي از طايفة بنياسد از ايشان پرسيد : چگونه شما را، با اينكه از همه شايستهتر بوديد، از حكومت كنار زدند؟
امام در پاسخ وي فرمود: «:«يا اخا بنياسدٍ : إِنَّكَ لَقُلِقُ الوضينِ، تُرسِلُ في غيرِ سَدَدٍ، ولك بعدُ زِمامةُ الصَّهر و حق المسأله، و قداستعملت فاعلم …»، اي برادر بنياسدي! تو مردي پريشان و مضطربي كه نابجا پرسش ميكني، ليكن تو را حق خويشاوندي است و حق پرسيدن داري.» آن حضرت پس از اشاره به حق پرسشگري و به رغم نامناسب بودن وضعيت، توضيحاتي در مورد موضوع سياسي مورد سؤال براي او ارايه فرمودند.
نكته جالبتر آنكه امام علي عليه السلام نه تنها اين حق را به رسميت ميشناخت، كه مردم را به استفاده از آن تشويق ميكرد.اين جملة معروف امام كه «از من بپرسيد پيش از آنكه مرا نيابيد»، تنها تشويق مردم به سوال در مورد امور علمي و معنوي نبود. اين بود ، اما افزون بر آن در خصوص حوادث سياسي و اجتماعي نيز بوده است. براي مثال آنگاه كه حضرت با سرافرازي به مهار حادثه بزرگ جنگ نهروان و فتنه خوارج اشاره ميكرد و ميگفت كه :««أيها الناسُ ! أَنَا فَقَأْتُ عيِنَ هذه الفتنةِ، ولم يكن لِيَجْرُأَ عليها أحدٌ غيري بَعدَ أَنْ ماج غَيْهَبُها و اشتدَّ كَلَبُها. فاسألوني قبلَ ان تفقدوني»؛ اي مردم! اين من بودم كه چشم فتنه را در آوردم و در آن زمان كه موجِ تاريكي آن برخاسته و شعلههاي آن همه جا را فراگرفته بود، كسي جز من جرأت و شهامت اينكار را نداشت، بلافاصله همان مردم را به پرسش در مورد آن حادثه مهم ترغيب كرده و ميفرمود: پس از من بپرسيد، پيش از آنكه مرا نيابيد.
تا وقتی مردم عادت نکنند که به تعبیر خود حضرت: بدون لکنت زبان، حقشان را مطالبه کنند و خطاها و فاصله های احتمالی با معیارهای علوی را فریاد بزنند ما به هدف نهایی خود نخواهیم رسید.
* توصیه ها و هشدارهای امام به کارگزاران در این زمینه چه بوده است؟
وقتی شما برای مردم حق دانستن و پرسیدن و نقد کردن قائل شدید، طبعاً طرف مقابل که اجزای مختلف حاکمیت هستند، مکلف به اطلاع رسانی، پاسخگویی و اصلاح عملکرد خویش خواهند بود. برای همین است که امام به کارگزارانش دستور می داد که به افکار عمومی توجه داشته باشند و به آن احترام بگذارند. امام می فرمود: «اِتَّقُوا ظُنونَ المؤمنینَ فِإِنَّ اللهَ تَعالی جَعَلَ الحقَّ عَلی أَلسِنَتِهِم». از گمانهای مردم با ایمان بپرهیزید که خداوند حق را بر زبان آنان جاری ساخته است.
و می فرمود: هر گاه مردم بر تو بد گمان شدند و سوالی داشتند، عذر و استدلال خويش را آشكارا با آنان در ميان بگذار، و با اين كار از بدگمانى نجاتشان ده، كه اين كار رياضتى براى خود سازى تو، و مهربانى كردن نسبت به مردم است، و اين پوزش خواهى تو آنان را به حق وامىدارد.
امام به مالک اشتر نوشت: بخشي از وقت خود را به كساني اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسيدگي كني. در مجلس عمومي با آنان بنشين و براي خدايي كه تو را آفريده است فروتن باش. سربازان و ياران و نگهبانان خود را از آنان دور كن تا سخنگوي آنان بدون نگراني با تو گفتگو كند. من از رسول خدا بارها شنيدم كه ميفرمود: ملتي كه حق ناتوان را از قدرتمندان بدون اضطراب نستاند، رستگار نخواهد شد.
جالب تر اینکه، سپس فرمود:« احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَالْعِیَّ، وَنَحِّ عَنْهُمُ الضِّیقَ وَالاَْنَفَ یَبْسُطِ اللهُ عَلَیْکَ بِذَلِکَ أَکْنَافَ رَحْمَتِهِ، وَیُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ. وَأَعْطِ مَا أَعْطَیْتَ هَنِیئاً، وَامْنَعْ فِی إِجْمَال وَإِعْذَار»؛ خشونت و کندى و ناتوانى آنها را در سخن، تحمل کن و هرگونه محدوديت و تنگخويى و استکبار در برابر آنها را از خود دور ساز تا بتوانند حرف دل خود را بگويند. خداوند با اين کار، رحمت واسعه خود را بر تو گسترش خواهد داد و ثواب اطاعتش را براى تو قرار مى دهد. آنچه مى بخشى به گونه اى ببخش که گوارا و بى منت باشد و آن گاه که به هر علت از بخشش خوددارى مى کنى آن را با لطف و معذرت خواهى همراه ساز.
در نمایشگاه رسانه های ایران برگزار شد
آیین بزرگداشت دکتر محسن اسماعیلی به عنوان استاد و پیشکسوت حقوق رسانه
اخبار
- امام رضا(ع) و شیوه دعوت به دین
- برخی امروز به دنبال زدودن اعتبار حدیث هستند
- آخرین درس از آخرین پیامبر : حرمت و حقوق انسان
- «کلید فهم عاشورا» در دسترس شما قرار گرفت
- گزیده «در طلب عیش مدام» منتشر شد
- در باره اسرار اربعین
- با حاج آقا مجتبی در راه کربلا
- «گزیده درسهای عاشورا برای روزگار ما» منتشر شد
- کسب و انتشار خبر؛ مهم ترین حق خبرنگاران است
- کرامت انسانی به مثابه مبنای حقوق بشر از دیدگاه قرآن و اسناد بینالمللی
- به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ
- پیام تبریک به رییس جمهور منتخب جناب آقای دکتر پزشکیان
- خورشید را بر نیزه گویى خواب دیدم
- دعوت به شرکت گسترده و پر نشاط در مرحله دوم انتخابات
- آینده سازی، معرفت یابی و انحراف زدایی از آثار عزاداری است