تاریخ انتشار: دوشنبه ۰۳ اسفند ۹۴ ساعت ۱۶:۱۹
اشتراک

از کتاب بايسته‌های اقتصادی از ديدگاه فقهی و حقوقی (۳)

لزوم به‌کارگيری منابع و ثروت‌های طبیعی

قرآن نمي‌گويد خداوند زمين را آباد كرد و در اختيار شما گذاشت، بلكه مي‌گويد عمران و آبادي زمين را به شما تفويض كرد؛ يعني امكانات از هر نظر آماده است، اما شما بايد با كار و كوشش زمين را آباد سازيد و منابع آن را به دست آوريد و بدون تلاش سهمي نداريد.

 

 

هنگامي كه سخن از سوء مصرف و لزوم اصلاح آن به ميان مي‌آيد، ناخودآگاه ذهن‌ها به سوي زياده‌روي در مصرف مي‌رود، آن هم فقط در مورد داشته‌هاي مادي؛ نظير خوردني‌ها و نوشيدني‌ها. اين در حالي است كه آنچه در فرهنگ اصيل اسلامي ملاك و مورد نظر است، تضييع نعمت‌هاي خداداد است.

ما از بيهوده انگاشتن همة داده‌هاي الهي نهي شده‌ايم؛ چه به صورت مصرف زياده‌ از حد و چه به صورت وانهادن و مصرف نكردن در مواردي كه بايد مصرف كرد. خواه در نعمت‌هاي مادي و خواه در نعمت‌هاي معنوي مانند سرمايه‌هاي انساني؛ همان‌گونه كه تضييع نعمت مورد سرزنش است، چه كم و چه زياد؛ بنابراين بايد از سطحي‌نگري در اين مسئله خودداري شود.

براي مثال يكي از مصداق‌هاي مهم كفران نعمت و سوء مديريت آن است كه منابع طبيعي و اوليه وانهاده شوند و از آن‌ها براي آباداني و رشد اقتصادي بهره گرفته نشود. قرآن كريم به ما هشدار داده است: «هُوَ الّذي أَنشَأَكُم مِنَ الارضِ وَاستَعَمركُم فيها…»[۱] اين خواسته‌اي است كه نبايد از آن سرپيچي‌كرد، وگرنه به وظيفة خود عمل نكرده‌ايم و از لطف خداوند محروم خواهيم ماند.

قرآن كريم درآية فوق ضمن بيان سرگذشت قوم ثمود و پس از اشاره به نعمت آفرينش، نعمت‌هاي ديگري را كه در زمين قرار داده شده است، به اين قوم سركش يادآوري مي‌كند: «او كسي است كه عمران و آبادي زمين را به شما سپرد و قدرت و وسايل آن را در اختيار شما قرار داد.» (وَ استعَمركُم فيها).

واژة استعمار و اعمار در لغت عرب در اصل به معني تفويض آبادي زمين به ديگری است و طبيعي است كه لازمة آن اين است كه وسايل لازم را نيز بايد در اختيار او بگذارند. اين چيزي است كه ارباب لغت و بسياري از مفسران در تفسير آية فوق گفته‌اند.

قابل توجه است كه قرآن نمي‌گويد خداوند زمين را آباد كرد و در اختيار شما گذاشت، بلكه مي‌گويد عمران و آبادي زمين را به شما تفويض كرد؛ يعني امكانات از هر نظر آماده است، اما شما بايد با كار و كوشش زمين را آباد سازيد و منابع آن را به دست آوريد و بدون تلاش سهمي نداريد.

در ضمن، اين حقيقت نيز از آية شريفه استناد مي‌شود كه براي عمران و آبادي بايد به يك ملت فرصت داد و كارهاي آن‌ها را به دست خودشان سپرد، البته وسايل و ابزار لازم را هم در اختيارشان قرار داد[۲].

امام صادق‌۷ نمونه‌هاي زيبايي از منابع اولية موجود در طبيعت را نام برده است و مي‌فرمايد با وجود اين دارايي‌ها، ديگر همت آدمي است كه بايد به‌كار گرفته شود: «… گياهان دارويي براي مداواي آدمي آفريده شده است، اما چيدن و (به اندازه) مخلوط كردن و از آن‌ها دارو ساختن به عهدة خود انسان است… كُرك براي پوشش آدمي آفريده شده است، اما زدن و رشتن و بافتن آن، وظيفة خود انسان است…. در اين چيزهايي كه آن‌ها را موجود و در جهان براي برآوردن نيازهاي مردمان آماده مي‌بيني، نيك‌بينديش: خاك براي ساختمان ساختن، آهن براي صنايع گوناگون، چوب براي ساختن كشتي و جز آن، سنگ براي ساختن آسياب و جز آن، مس براي ساختن ظرف… و درباره معادن بينديش و دربارة مواد گوناگوني كه از آن‌ها استخراج مي‌شود، همچون گچ، آهك، سنگ، گچ، زرنيخ، مردار سنگ، توتيا، سيماب، مس، سرب و سيم و زر و زبرجد و ياقوت و زمرد و اقسام سنگ‌ها هم‌چنين قير و موميايي و گوگرد و نفت و جز اين‌ها…»[۳]

اگر اين دفينه‌ها و ذخاير عظيم هم نباشد، آيا فقط آب و خاك كافي نيست؟! هم ايشان از پدر بزرگوار خود نقل مي‌كند كه اميرمؤمنان مي‌فرمود: «هركس آب و زميني داشته باشد (نكوشد و كشت نكند) و فقير گردد، از رحمت خدا دور مي‌گردد.[۴]»

آيا آن‌چه علي۷ فرموده‌اند در مورد كشورهايي صدق نمي‌كند كه با داشتن منابع طبيعي فراوان و ذخاير زيرزميني پرارزش، زمين‌هاي حاصل‌خيز و دشت‌هاي سرسبز و… باز هم توسعه ‌نيافته و نيازمندند؟

در همين جا اشاره به يک نکته مهم ضروری است وآن اولويت توسعه کشاورزی و دامداری برای ما است، چراکه مقدمات و امکانات مورد نياز آن فراهم‌تر وموانع خارجی آن کمتر است. اين ظرافتی است که از نگاه تيزبين نويسندگان قانون اساسی ما پنهان نمانده، ولی متأسفانه در عمل فراموش شده است. در بند نهم اصل چهل‌وسوم قانون اساسی «تأکيد بر افزايش توليدات کشاورزی، دامی» هم به عنوان يکی از ضوابط اصلی اقتصاد کشور مورد توجه واقع گرديده است و اتفاقاً از قرآن کريم نيز برداشتِ اين تأکيد ممکن است.

حتى امروز كه دستگاه‌هاى توليدى و صنعتی آنقدر گسترده شده كه همه چيز را تحت‌الشعاع قرار داده، بازهم دامدارى و كشاورزى مهمترين بخش ‍ توليد زندگى انسان را تشكيل ميدهد، چرا كه مي‌دانيم پايه اصلى تغذيه در اين دو قسمت نهفته شده و به همين دليل رسيدن به حد خودكفايى در قسمت دامدارى و كشاورزى نه تنها ضامن استقلال اقتصادى است كه استقلال سياسى نيز تا حد زيادى به آن مربوط است و به همين جهت در اسلام و تعليمات حيات آفرين آن اهميت فوق‌العاده زيادى به مسئله دامدارى و كشاورزى داده شده است و با استفاده از هر فرصت مسلمانان را تشويق به اين دو نموده است.

برای مثال در آيات ۳ تا ۸ سوره نحل[۵] می‌بينيم كه با چه لحن تشويق‌آميزى از موضوع دام‌ها سخن مى‌گويد و منافع آن را بر مي‌شمرد و حتى رفت‌وآمد آنها به صحرا را با تعبير زيبايى كه بسيار شوق‌انگيز است بيان مي‌كند.

در روايات هم در زمينه دامدارى و کشاورزی تعبيرات جالبى ديده مى‌شود.[۶]

پی‌نوشت‌ها:
۱٫ سوره هود آيه ۶۱٫
۱٫ ناصر مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، ج ۹، ‌ص ۱۵۱٫ همين‌جا بايد به اين نكته هم توجه كرد كه مفهوم استعمار در عصر ما تا چه اندازه از معناي واقعي و قرآني خود دور افتاده است.

۱٫ الحياة، ج۵، صص ۵۳۱ ـ ۵۲۹
۲٫ الحياة، ج۵، ص۴۹۴
[۵]. وَ الاَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكمْ فِيهَا دِف ءٌ وَ مَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْكلُونَ. وَ لَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسرَحُونَ. وَ تحْمِلُ أَثْقَالَكمْ إِلي بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلا بِشِقِّ الاَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ. وَ الخَْيْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِيرَ لِترْكبُوهَا وَ زِينَةً وَ يخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ.

و چهار پايان را آفريد در حالي كه براي شما در آنها وسيله پوشش و منافع ديگر است و از گوشت آنها مي‌خوريد. و در آنها براي شما زينت و شكوه است به هنگامي كه به استراحتگاه شان باز مي‌گردانيد و هنگامي كه (صبحگاهان) آنها را به صحرا مي‌فرستيد. آنها بارهاي سنگين شما را به شهري كه جز با مشقت زياد به آن نميرسيد حمل مي‌كنند چرا كه پروردگارتان رؤوف و رحيم است.
[۶]. ر.ک: تفسير نمونه، ج ۱۱، ص ۱۶۳٫


دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*