آنچه مبلغان باید بدانند
تبلیغ و اطلاع رسانی دینی؛ گوهری ناشناخته
اول تیرماه در تقویم کشور ما «روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی» نامیده شده است. ماهیت دینی جامعه ما و حتی ابتنای نظام سیاسی بر مبانی اسلامی، اهمیت این موضوع را در کشور ما مضاعف کرده است. با این حال به نظر می رسد هنوز هم، چه در میان نخبگان و چه در افکار عمومی، ارزش تبلیغ و جایگاه مُبلِّغان، آنگونه که باید، شناخته نشده است.
اول تیرماه در تقویم کشور ما «روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی» نامیده شده است. ماهیت دینی جامعه ما و حتی ابتنای نظام سیاسی بر مبانی اسلامی، اهمیت این موضوع را در کشور ما مضاعف کرده است. با این حال به نظر می رسد هنوز هم، چه در میان نخبگان و چه در افکار عمومی، ارزش تبلیغ و جایگاه مُبلِّغان، آنگونه که باید، شناخته نشده است.
گرایش انسان به مذهب فطری است و به لطف خدا ایرانیان در پاسخ مثبت به این خواسته فطری و تقویت آن همیشه پیشگام و زبانزد بوده اند. استقبال گرم آنان از اسلام و پیشتازی در دفاع ایثارگرانه از دین و نیز خدمات منحصر به فردی که در تبیین و تبلیغ معارف الهی از خود نشان داده اند، قابل انکار نیست. با این حال آسیب شناسی در این حوزه ضروری است تا دستاوردها و افتخارات تاریخی همچنان پایدار و بالنده باشند.
اهمیت و ارزش تبلیغ
نخستین نکته ای که توجه به آن ضروری است بازشناسی جایگاه تبلیغ و ارزش مبلغان است. واقعیت آن است که خصوصاً در میان نخبگان، اهمیت اطلاع رسانی دینی و آثار آن شناخته شده نیست و یا حداقل بروز و ظهوری (در مقام اثبات) ندارد. این در حالی است که قرآن با تعجب می پرسد: «کیست خوش گفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک کند و بگوید: من [در برابر خدا] از تسلیم شدگانم؟» و پیامبر خدا به امیرمومنان فرمود:
« اى على! اگر خداوند به دستان تو انسانى را هدایت کند، از آنچه خورشید بر آن تابیده و غروب کرده، براى تو بهتر است، و براى توست ولایت او، اى على!».
افتاء یا تبلیغ؟!
استاد شهید مرتضی مطهری حتی مقام تبلیغ را با مقام افتاء و مرجعیت مقایسه می کند و می گوید: «بعضى از مسائل هست که ما بحق ارزش آن مسائل را درک کرده ایم. چون ارزشش را یعنى سطحش را درک کرده ایم، قهرا آن را در سطح خودش مى شناسیم. مثلا امر افتاء و فتوا دادن، خوشبختانه تا حد زیادى، لا اقل نود و پنج در صد جامعه ما مى شناسند که افتاء کارى است سنگین و در سطح بسیار بسیار بالا. نه افرادى زود جرات مى کنند که چنین ادعایى کنند و نه اگر افراد خوش اشتهایى این ادعا را کردند، جامعه زود مى پذیرد. جامعه این را احساس کرده که سطح این کار بالاست. ولى مساله دعوت مردم به سوى حق، مساله تبلیغ مردم، مساله ارشاد و هدایت مردم، مساله حرکت دادن مردم به سوى خدا که سخن، سخن حرکت دادن است[سطح آن شناخته نشده است.]»
گر چه به برکت وجود عالمان برجسته ای مانند حضرات آیات عظام جوادی آملی در قم و حاج شیخ مجتبی تهرانی در تهران که در دهه های اخیر ضمن افتاء و تدریس، از ابلاغ و تبلیغ فروگذار نکرده اند، آن فضا به شدت کمرنگتر از دوران های گذشته شده است؛ اما هنوز هم گاهی و تا اندازهای پاسخگویی به نیازهای هر روز و حضور در زمان را تضحیه می دانند؛ از همان نوع که ازقول آیه الله العظمی خویی راجع به امثال علامه طباطبایی نقل شده است.
خوب است؛ اما نه برای تو!
مرحوم استاد مطهری نمونه ای از خود را نقل می کنند که بسیار شنیدنی است. ایشان در مقدمه کتاب داستان راستان نوشته اند:« در مدتی که مشغول جمع آوری و تنظیم و نگارش یا چاپ این داستانها بودم، به هر یک از رفقا که برخورد میکردم و میگفتم کتابی در دست تألیف دارم مشتمل بر یک عده داستانهای سودمند واقعی، که از کتب احادیث یا کتب تواریخ و سِیَر استخراج کرده با زبانی ساده و سبکی این چنین نگارش میدهم، تا در دسترس عموم قرار بگیرد، همه تحسین و تمجید میکردند و این را بالاخص برای طبقه جوان کاری مفید میدانستند. بعضی ها از آن جهت که تاکنون نسبت به داستانهای سودمند اخبار و احادیث این کار انجام نشده، این را یک نوع “ابتکار” تلقی میکردند و میگفتند: “جای این کتاب تاکنون خالی بود”» ایشان سپس با درد و افسوس می افزایند: «از ذکر این نکته نیز نمیتوانم صرف نظر کنم که در مدتی که مشغول نگارش یا چاپ این داستانها بودم، بعضی از دوستان ضمن تحسین و اعتراف به سودمندی این کتاب، از اینکه من، کارهای به عقیده آنها مهم تر و لازم تر خود را موقتاً کنار گذاشته و به این کار پرداختهام، اظهار تأسف میکردند و ملامتم مینمودند که چرا چندین تألیف علمی مهم را در رشتههای مختلف به یکسو گذاشتهام و به چنین کار سادهای پرداختهام، حتی بعضی پیشنهاد کردند که حالا که زحمت این کار را کشیدهای پس لااقل به نام خودت منتشر نکن! من گفتم چرا؟ مگر چه عیبی دارد؟ گفتند اثری که به نام تو منتشر میشود لااقل باید در ردیف همان اصول فلسفه باشد، این کار برای تو کوچک است. گفتم مقیاس کوچکی و بزرگی چیست؟ معلوم شد مقیاس بزرگی و کوچکی کار در نظر این آقایان مشکلی و سادگی آن است، و کاری به اهمیت و بزرگی و کوچکی نتیجه کار ندارند، هر کاری که مشکل است بزرگ است و هر کاری که ساده است کوچک».
مشت؛ نمونه خروار
مطهری چنین ادمه می دهد: «اگر این منطق و این طرز تفکر مربوط به یک نفر یا چند نفر میبود، من در اینجا از آن نام نمیبردم، متأسفانه این طرز تفکر – که جز یک بیماری اجتماعی و یک انحراف بزرگ از تعلیمات عالیه اسلامی چیز دیگری نیست- در اجتماع ما زیاد شیوع پیدا کرده، چه زبانها را که این منطق نبسته و چه قلمها را که نشکسته و به گوشهای نیفکنده است؟ به همین دلیل است که ما امروز از لحاظ کتب مفید و مخصوصا کتب دینی و مذهبی سودمند، بیش از اندازه فقیریم، هر مدعی فضلی حاضر است ده سال یا بیشتر صرف وقت کند و یک رطب و یا بس را به هم ببافد و به عنوان یک اثر علمی، کتابی تألیف کند و با کمال افتخار نام خود را پشت آن کتاب بنویسد، بدون آنکه یک ذره به حال اجتماع مفید فائدهای باشد. اما از تألیف یک کتاب مفید، فقط به جرم اینکه ساده است و کسر شأن است، خودداری میکند. نتیجه همین است که آنچه بایسته و لازم است نوشته نمیشود و چیزهایی که زائد و بیمصرف است پشت سر یکدیگر چاپ و تألیف میگردد. چه خوب گفته خواجه نصیر الدین طوسی:
افسوس که آنچه بردهام باختنی است بشناختهها تمام نشناختنیها است
برداشتهام هر آنچه باید بگذاشت بگذاشتهام هر آنچه برداشتنی است
عاقبت الامر در جواب آن آقایان گفتم: این پیشنهاد شما مرا متذکر یک بیماری اجتماعی کرده، و نه تنها از تصمیم خود صرف نظر نمیکنم، بلکه در مقدمه کتاب از این پیشنهاد شما به عنوان یک بیماری اجتماعی نام خواهم برد. بعد به این فکر افتادم که حتما همان طور که عدهای کسر شأن خود میدانند که کتابهای ساده – هر چند مفید باشد – تألیف کنند، عدهای هم خواهند بود که کسر شأن خود میدانند که دستورها و حکمت هایی که از کتابهای ساده درک میکنند به کار ببندند !»
ریشه یابی مشکل
اینک جای این سوال باقی است که به رغم وضوح مساله درفرهنگ اسلامی، چرا چنین غفلتی در فرهنگ ما به وجود آمده است؟ یا به تعبیر شهید مطهری «چرا ما در تاریخ اسلام از هر طبقهای شخصیت های مبرز داشتهایم: ادباء بزرگ داشتهایم، حکماء بزرگ داشتهایم، فقهاء بزرگ داشتهایم، شعراء بزرگ داشتهایم، وعاظ و خطباء بزرگ داشتهایم، و کتاب و نویسندگان بزرگ داشتهایم، منجمین و ریاضیون بزرگ داشتهایم، سیاستمداران بزرگ داشتهایم، صنعتگران و هنرمندان بزرگ داشتهایم، ولی مصلحین نداشتهایم و از این جهت ما خیلی فقیریم. البته کم و بیش “مصلح” در میان ما ظهور کرده اما نه آن اندازه که انتظار میرود، با اینکه ما اصلی در اسلام داریم به نام اصل امر به معروف و نهی از منکر. این اصل میبایست مصلحین زیادی به وجود آورده باشد. البته نباید انتظار داشت که به همان اندازه که مثلا ادیب یا حکیم یا فقیه یا منجم و ریاضیدان داشتهایم میبایست مصلح اجتماعی و دینی داشته باشیم. “مصلح” یک نبوغ و شخصیت و عمق نظر و دوراندیشی و گذشت دیگری لازم دارد و قهرا عزیز الوجودتر و قلیل الوجودتر است، ولی فکر میکنم به همان نسبت هم که بسنجیم باز نداشتهایم. چرا؟»
آن حکیم فرزانه می گوید: «این سؤالی است که فعلاً برای من مقدور نیست که بتوانم جوابی به آن بدهم. اینقدر مصلح نداشتهایم و سخن از اصلاح کمتر شنیدهایم که فکر نمیکنیم این هم یک شأن بزرگی است و شایسته مردان بزرگ است. اگر به ما بگویند امیرالمؤمنین یا سید الشهداء سلام الله علیهما مردی بود حکیم، همه، معنای این کلمه را میفهمیم و این را مدحی برای آن حضرت میشماریم. و همچنین است اگر بگویند مردی بود فقیه و عارف به احکام الهی، یا بگویند مردی بود خطیب و فصیح و بلیغ. ولی اگر بگویند مصلح بود، چیزی از این کلمه نمیفهمیم و چندان به نظر ما مهم نمیآید در صورتی که از همه شؤون بالاتر همین است، و خودشان هم همین اسم و همین شأن را برای خود پسندیدهاند.»
شرایط و صلاحیتهای مُبلّغ
یکی از پیش نیازهای احیای جایگاه ارتباطات دینی و از بین بردن ذهنیتهایی که به آن اشاره شد، ساماندهی کارگزاران تبلیغ و تربیت مبلغان صالح است. دراینجا به طورخاص باید بر صلاحیت های علمی، اخلاقی و مهارت های رفتاری تاکید کرد.
این پیش فرض نباید پذیرفته تلقی شود که اشتغال به تبلیغ دین نیازمند دانش عمیق و گسترده نیست و متولیان نباید اجازه دهند هر کس به هر اندازه از دانش دینی و در هر زمان و به سلیقه خود به معرفی دین بپردازد.
برای همین است که قرآن کریم پیش از تشویق به تبلیغ، توصیه به تحصیل وتفقه می کند و با لحنی توبیخ آمیز می پرسد: «پس چرا از هر فرقه اى، دسته اى کوچ نمى کنند تا در دین، آگاهى پیدا کنند و قوم خود را ـ وقتى به سوى آنان باز گشتند ـ بیم دهنده باشند که آنان [از کیفر الهى] بترسند؟» و پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمود: «دین خداوند متعال را تنها کسى یارى مى رسانَد که به تمام جوانب آن، احاطه داشته باشد.»
تاکید فرزانگان متقدم بر عبور از مراحل بالای تحصیلی برای تصدی تبلیغ از همین زاویه قابل تحسین است و عدم رعایت آن می تواند زمینه ساز ترویج مطالب سست، خرافات و گاهی بدعتهای خطرناک گردد.
علاوه بر این صلاحیت های اخلاقی و رفتاری است. آنان که به دین دعوت می کنند، اگر خود در عمل آراسته به آموزه های دینی نباشند؛ نه تنها سودی ندارندکه به شدت زیان آور خواهند بود. برای همین است که پیشوایان ما (علیهم السلام) از ما خواسته اند که با کِردار خود دین را تبلیغ کنیم نه با گفتار؛ کُونُو دُعاةَ النّاسِ بغیرِ اَلسِنَتِکم.
امام حکیم و سفر کرده ما (ره) خطاب به طلاب گرانقدر می فرمودند: « شما وظایف سنگینی دارید. اگر در حوزه ها، به وظایف خود عمل نکنید و در صدد تهذیب خود نباشید و فقط دنبال فرا گرفتن چند اصطلاح بوده، مسائل فقهی و اصولی را درست کنید، در آتیه خدای نخواسته برای اسلام و جامعه اسلامی مضر خواهید بود. ممکن است ،العیاذ بالله، موجب انحراف و گمراهی مردم شوید. اگر به سبب اعمال، کردار و رفتار ناروای شما یک نفر، گمراه شده، از اسلام برگردد، مرتکب اعظم کبائر می باشید و مشکل است توبه شما قبول گردد. چنانکه اگر یک نفر هدایت یابد- به حسب روایت- بهتر است از آنچه آفتاب بر آن می تابد.»
نشرنخست:۲۴/۵/۱۳۸۹(۳۳۹۶)

دکتر فرید محسنی
دکتر اسماعیلی هیچگاه همرزمان شهیدش را از یاد نخواهد برد
اخبار
- توصیه های رجبیه مرحوم استاد قدس سره الشریف
- شش سال گذشت
- رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
- به یاد «خلاصه خوبی ها»؛ شهید علیرضا عاصمی
- فاطمیه در دهمین سال هجران استاد
- سندی پر افتخار در تاریخ فقه شیعه
- به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ
- حق بر آگاهی و انتخاب در آیینه حادثه کربلا
- خورشید را بر نیزه گویى خواب دیدم
- ابوترابیفرد: ما از مدرسه وحی و عترت فاصله معناداری داریم/ تاکید بر مخاطب شناسی اسماعیلی
- رونمایی از دو کتاب جدید دکتر محسن اسماعیلی
- با حسین (علیه السلام) در عرفه
- دیداری نا تمام
- جایگاه و مسئولیت های منصب قضا
- تبلیغ و اطلاع رسانی دینی؛ گوهری ناشناخته