تاریخ انتشار: پنج شنبه ۲۸ آذر ۹۸ ساعت ۰۴:۴۶
اشتراک

دکتر محسن اسماعیلی در جلسه شرح و تفسیر نهج البلاغه

تأثیر آرای عمومی در نهج‌البلاغه/ استفاده علی(ع) از جدال احسن

دکتر محسن اسماعیلی گفت:امام علی(ع) وقتی با مخالفان و از تأثیر بیعت به عنوان عنصر مشروعیت‌ساز سخن گفته‌اند جدال احسن کرده‌اند اما زمانی که با موافقان و از تأثیر بیعت گفته اند از برهان استفاده کرده اند.

به گزارش خبرنگار مهر، محسن اسماعیلی، عضو مجلس خبرگان رهبری در یکصد و هفتادمین جلسه شرح و تفسیر نهج‌البلاغه در محل مجموعه فرهنگی سرچشمه، گفت: تصریح امام علی علیه‌السلام به اینکه نظر مثبت مردم و حضور آنان برای بیعت، عامل موثری برای اتمام حجت و پذیرش حکومت بوده است، موجب پیدایش این پرسش می‌شود که نقش آرای عمومی و جایگاه مردم در فلسفه سیاسی اسلام و خصوصاً در نهج‌البلاغه چیست.

وی با طرح سوالاتی مبنی بر اینکه اعتقاد شیعیان مبنی بر انتصاب امیرالمومنین به حکمرانی از سوی پروردگار متعال که مورد استناد و تاکید خودِ امام نیز بوده است، چگونه با استناد مکرر ایشان به خواست و بیعت مردم قابل جمع است؟ و چگونه می‌توان در کنار نصب الهی برای افکار عمومی، هم نقش ایجابی قائل شد و هم نقش سلبی؟، اظهار کرد: بسیاری از بزرگان شیعه این‌گونه موارد را حمل بر جدل کرده و گفته‌اند، از آنجا که خلفای پیشین منکر نصب حضرت شده بودند، امام نیز به عنوان نوعی جدل با همان ادبیات و با همان استدلال با آنها احتجاج فرموده است.

استاد دانشگاه تهران افزود: جدل در اصطلاح علمای منطق عبارت از آن است که کسی در مقام بحث و مناظره با دیگران به قضایایی استدلال کند که مورد قبول طرف مقابل است؛ فارغ از اینکه این قضایا ذاتاً درست باشند یا نه. فرض کنید کسی منکر خالق است؛ با این استدلال که دیده نمی‌شود، و شما به او می‌گویید: پس درد هم وجود ندارد؛ زیرا با چشم قابل مشاهده نیست.

اسماعیلی با بیان اینکه معلوم است که ارزش جدل به اندازه برهان نیست، ولی گاهی کارسازتر از آن است و چاره‌ای جز استفاده از آن نیست؛ تصریح کرد: اکنون نوبت به طرح این مساله می‌رسد که آیا ممکن است امام با مردم یا مخالفان خود از باب جدل سخن گفته باشد؟ این سوال از آن جهت مهم است که معمولاً از جدال به عنوان یک خصلت زشت و یک عمل غیراخلاقی یاد می‌کنند. پاسخ این سوال بستگی به هدف از مجادله دارد.

وی خاطرنشان کرد: بحث و گفتگو و استدلال و مناقشه در گفتار دیگران، اگر به منظور روشن شدن حق، نشان دادن راه و ارشاد جاهل بوده باشد عملی است پسندیده و شایسته تقدیر، بلکه در برخی از موارد واجب است. اما اگر به منظور خودنمایی و فریب طرف مقابل باشد، نکوهیده و زشت است، و اتفاقاً بیشتر با همین گونه اهداف نادرست صورت می‌گیرد.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به دو دسته آیه در قرآن کریم راجع به جدال، گفت: گاهی از جدل مذمت شده است؛ اما گاهی هم حکایت از جواز و بلکه امر به مجادله دارد؛ مانند: «اُدْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ». پس استفاده علی علیه‌السلام از جدل نه تنها ناممکن نیست، بلکه برای تنبّه و هدایت مردم لجوج و سست عنصر لازم بوده است؛ چنانکه در برخی خطبه‌ها و نامه‌ها، تعقیب چنین هدفی آشکار است.

مفسر نهج‌البلاغه افزود: برای نمونه، معاویه در نامه‌ای زشت و جسورانه به امام گفت که بیعت مردم مدینه با تو برای من الزام‌آور نیست. امیرالمومنین در نامه ششم نهج‌البلاغه از باب جدل به او پاسخ داد که چنین نیست. همان کسانی که با سه نفر پیشین بیعت کردند و تو به همین دلیل آنان را مشروع و برای خود الزام‌آور می‌دانستی و مثلاً خونخواه آنان شده‌ای، همان کسان با من نیز بیعت کرده‌‍اند. پس قبول آن بر تو نیز لازم است.

اسماعیلی خاطرنشان کرد: اما توجه به مخاطب، زمان و مکان ایراد خطبه شقشقیه و نیز متن آن اثبات می‌کند که این خطبه اساساً نمی‌تواند در مقام جدل بوده باشد. نخستین دلیل آن است که جدل، گفت‌وگو با مخالفان و کسانی است که مبانی فکری و اعتقادی گوینده را قبول ندارند؛ وگرنه کسی با همفکران خود در خصوص مبانی مشترک مجادله نمی‌کند. اما مخاطب و سبب اصلی ایراد این خطبه، یعنی ابن عباس و دیگر حاضران از همدلان و همراهان حضرت بوده‌اند. از او با القابی مانند “حِبْرُالأُمة”، “تَرْجُمانُ الْقُرآنِ” و مانند آن یاد می‌شود.

وی افزود: علامه حلی، ابن عباس را از اصحاب پیامبر دانسته و گفته است که محبّ و شاگرد امیرمومنان است و از نظر جلالت قدر و اخلاص نسبت به امام مشهورتر از آن است که پنهان بماند. ابن داوود نیز نوشته است: شأن ابن عباس در فضل  و بزرگی و عشق به علی علیه‌السلام و اطاعت از ایشان بالاتر از آن است که به آن اشاره گردد. مرحوم خویی نیز معتقد است که او شخصیتی با عظمت و مدافع امام و فرزندانش بوده و برخی احادیث علیه وی ضعیف و جعلی است. پس جدل با او معنا ندارد.

اسماعیلی تاکید کرد: زمان و مکان ایراد این سخنرانی نیز نشان می‌دهد که از باب جدل گفته نشده است. در آن دوران واپسین و در آن شهر که مرکز حکومت امام بوده است، نیازی به جدل نبوده است. افزون بر همه آنچه گفته شد، مهم‌ترین دلیل بر جدلی نبودن محتوای این خطبه، متن آن است. در این سخنرانی عمومی، بی‌پرده‌ترین انتقادها از هر سه خلیفه قبلی آشکارا صورت گرفته است. با وجود این نقدهای تند و صریح دیگر جایی برای جدل باقی نمی‌ماند؛ زیرا اگر مخالفان امام و طرفداران خلفای قبل در آنجا بودند، به اعتراض برمی‌خاستند و جدل امام نتیجه عکس می‌داد. بنابراین، باید گفت که آن حضرت راجع به نقش مردم و جایگاه آرای آنان دو نوع سخن گفته‌اند؛ گاهی جدلی و گاهی برهانی.

محسن اسماعیلی در پایان گفت: آنجا که امام علی(ع) با مخالفان و از تاثیر بیعت به عنوان عنصر مشروعیت‌ساز سخن گفته‌اند، جدال احسن کرده‌اند تا مخاطبان لجوج خود را محکوم و ساکت نمایند؛ اما در آنجا که با موافقان و از تاثیر بیعت به عنوان عنصر تکلیف‌ساز یاد کرده‌اند، بر اساس برهان و به عنوان اعتقاد قلبی سخن گفته‌اند؛ مانند خطبه شقشقیه.


دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*