تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۲ آبان ۹۱ ساعت ۱۶:۲۲
اشتراک

مبارزه با تروریسم در اسلام

سخن درباره تروریسم و مبارزه با آن از نگاه اسلامی و به طور خاص فقه شیعه است. انتخاب این عنوان به آن دلیل است که متأسفانه در سال‌های اخیر ، به ویژه بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ، یک موج خبری سنگین در جهان به منظور برقراری ارتباط بین دین و تروریسم و به طور خاص بین اسلام و تروریسم سازماندهی شده است و تلاش گردیده تا در افکار عمومی جهان ملازمه خیالی در این زمینه به وجود بیاید و موجب ارتباط این دو مقوله شود.

سخن درباره تروریسم و مبارزه با آن از نگاه اسلامی و به طور خاص فقه شیعه است. انتخاب این عنوان به آن دلیل است که متأسفانه در سال‌های اخیر ، به ویژه بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ، یک موج خبری سنگین در جهان به منظور برقراری ارتباط بین دین و تروریسم و به طور خاص بین اسلام و تروریسم سازماندهی شده است و تلاش گردیده تا در افکار عمومی جهان ملازمه خیالی در این زمینه به وجود بیاید و موجب ارتباط این دو مقوله شود.
بررسی اجمالی مواد خبری و تحلیل‌های رسانه‌ای که در سطح جهان ارائه می‌شود نشان می‌دهد که برای برقراری این ارتباط کاذب عمدتاً به دو نوع بهانه و دستاویز می‌پردازند. یکی از این دستاویز‌ها ظاهراً علمی و با اشاره به مبانی دینی است که باید پاسخگویی به آن را به همان روش انجام داد و دیگری صرفاً یک شگرد تبلیغاتی است و طبیعتاً لازم نیست در چنین محفلی به آن بپردازیم.

جنگ رسانه ای علیه اسلام

موضوعی که ما به آن نمی‌پردازیم این است که در سال‌های اخیر تلاش شده تا حوادث تروریستی و عوامل آن را با یک چهرة دینی و به خصوص اسلام نمایش بدهند و با شگردهای تبلیغاتی و جنگ روانی،این توهم فاسد را گسترش دهند که هر جا اسلام وجود دارد تروریسم هم وجود دارد و هر جا تروریست‌ها هستند می‌شود ردپایی از مسلمانان هم پیدا کرد. برای مثال در همین حادثه ۱۱ سپتامبر یا حوادث مشابه آن شما دیدید که چگونه سعی شد تا از کمترین نشانه‌ها بیشترین استفاده‌ها برده شود. برای مثال یافتن ردپای یک مسلمان کافی است تا این حوادث را به اسلام نسبت دهند. در حالی که این موضوع اگر صحت هم داشته باشد و جعلی نباشد ، فاقد ارزش منطقی است.
درست مثل این است که ما به خاطر جرائم سازمان یافته و غیر قابل گذشتی که امروز امریکا در سر تا سر جهان انجام می‌دهد و نمونه آن تروریسم دولتی است، آن را به مسیحیت نسبت بدهیم یا به دلیل آنچه که سال‌های سال صهیونیست‌ها در مناطق اشغالی انجام می‌دهند و این روزها به بدترین شکل خودش در غزه شاهد آن هستیم، بخواهیم ارتباطی بین تروریسم و یهودیت برقرار کنیم.

اگر واقعاً هم بعضی از این ترورها از ناحیه عناصری صورت بگیرد که خودشان را به اسلام و مسیحیت و یهودیت و یا هر دین دیگری منتسب می‌کنند این اشکال به افراد و نه به مکاتب نظری بر‌می‌گردد. ضمن اینکه این ابهام جدی وجود دارد که آیا این‌ها دست پرورده خود امریکایی‌ها یا اسرائیلی‌هایی که پشتوانه آشکار تروریسم جهانی‌اند، نیستند؟! نمونه آن القاعده و اسناد غیر قابل انکاری است که در سال‌های اخیر افشا شده است.

بهر حال من تنها می‌خواهم به دستاویزی که آنها از نظر علمی به آن می‌پردازند اشاره کنم. آنها تلاش می‌کنند با تمسک به بعضی از احکام دینی مثل جهاد و ارتداد و تحریف معنای آنها و استفاده از معنای تحریف شده وانمود کنند که گرایش به اسلام موجب پرورش کسانی می شود که معتقدند باید عقاید خود را با خشونت و زور در همه جهان بگسترانند؛ در حالی که این چنین نیست . مراجعه به قرآن ، روایات و متون دینی و سیره عملی اسوه‌های دینی نشان می‌دهد که توسل به اجبار و خشونت برای گسترش دین مردود و تروریسم به هر شکلی از نظر مبانی دینی ما محکوم است.

ماهیت جهاد؛ دفاع از حقوق انسانها

بررسی اجمالی احکام فقهی نشان می‌دهد که اموری مانند جهاد بیش از آنکه جنبه تهاجمی داشته باشد جنبه دفاعی دارد. اگر چه بسیاری از فقها جهاد را به جهاد ابتدایی و دفاعی تقسیم می‌کنند ، اما همانها هم توضیح می‌دهند که ماهیت هر جهادی ، چه ابتدایی و چه دفاعی ، حمایت از حقوق انسانی است. هیچ گاه جهاد نمی‌تواند و نباید دارای ماهیت تجاوز گرایانه و ظالمانه باشد. به همین دلیل است که اکثریت قریب به اتفاق فقها معتقدند جهاد ابتدایی باید با حضور و با اجازه امام معصوم باشد یعنی کسی که اصلاً در مورد او احتمال ظلم و پایمال کردن حقوق انسان‌ها وجود نخواهد داشت.

اگر شما به سیر تاریخی نزول آیات جهاد دقت کنید، می‌بینید که به تصریح تمام مفسران صدور اجازه جهاد بعد از آن است که بارها و بارها آیه نازل شد که در مقابل تجاوز خشونت طلبان و متجاوزان دست به خشونت نزنید و سعی کنید بدی آنها را با خوبی پاسخ دهید و با رحمت و شفقت و مهربانی آنها را به سوی خود جذب کنید. اولین آیه نازل شده در مورد جهاد آیه ۳۹ سوره حج است که اگر به محتوا و زمینه نزول آن توجه کنیم، کاملاً ماهیت دفاعی جهاد روشن می‌شود. بعد از اینکه معلوم شد مشرکین و کافرین مکه حاضر به پذیرش مسالمت آمیز حق نیستند و به حقوق مالی و جانی دیگران هم تجاوز می‌کنند ، برای اولین بار جواز جهاد با این تعبیر صادر شد که « اُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِاَنّهم ظُلِموا» یعنی خداوند متعال به کسانی که با آنها جنگ می‌شود و به حقوقشان تجاوز می‌شود اجازه می‌دهد که از خودشان دفاع کنند و خداوند متعال در این دفاع به آنها کمک می‌کند. چه کسانی اجازه جهاد دارند؟ « اَلَّذینَ اُخرِجوا مِن دیارِهم بِغَیر حقٍ» یعنی کسانی که به ناحق از دیار خود اخراج شده‌اند. زور گویانی از سراسر جهان جمع می‌شوند و با استفاده از پشتوانه‌های مادی ، تسلیحاتی و رسانه‌ای که دارند سرزمین آنها را اشغال می‌کنند و حتی حاضر نمی‌شوند آنها زندگی راحت و سالمی در خانه‌های خودشان داشته باشند.این در حالی است که آن مردم بی‌پناه هیچ گناهی ندارند«اِلا اَن یَقولوا رَبَّنا الله» تنها گناه آنان این بوده که ایمان داشته‌اند. جواب ایمان آنها به جای اینکه با برهان و استدلال و منطق باشد این بوده که به سرزمین آنها تجاوز شود و آنها را از آنجا بیرون برانند. تنها به اینها اجازه جهاد داده شده و گرنه استفاده از زور برای پیشبرد اهداف دینی به هیچ وجه مجاز نبوده است؛ نه در اسلام و نه در ادیان پیش از آن.

نفی تروریسم؛ حکم مشترک ادیان

نمونه دیگر اینکه قرآن کریم در آیه ۱۵۱ سوره انعام می‌فرماید : ای پیامبر ما ، کسانی که دینی غیر از اسلام دارند را صدا کن و به آنها بگو ما در هر چیز اختلاف داشته باشیم در ۵ چیز اختلاف نداریم؛ ۵ چیز بر همه ما که مدعی دینداری هستیم از گذشته تا به حال حرام بوده و در حرمت آنها در هیچ دینی شک وجود ندارد: یکی از آن موارد این است که آدم کشی از نظر همه ما ممنوع است. « وَ لا تَقتُلوا النفسَ التّی حَرَّمَ اللهِ اِلا بِالحقِ» . در هیچ دینی دین داران اجازه نداشته‌اند برای پیشبرد اهداف خود بدون اینکه حق داشته باشند دست به سلاح ببرند و آزادی و امنیت کسی را مورد تهدید قرار دهند«ذلِکُم وَصّاکُم به» این چیزی است که خدا از ابتدای نزول ادیان الهی به ما سفارش کرده«لَعَلَّکُم تَعقِلونَ» تا ما بیاندیشیم. از این آیه استفاده می شود که تروریسم نه تنها به اسلام بلکه به هیچ یک از ادیان آسمانی قابل انتساب نیست.

ممکن است کسانی بخواهند از استثنای موجود در آیه (اِلَّاالحقِ) سوء استفاده کرده و بگویند در جایی که مسلمانان خود را صاحب حق می‌دانند، مجاز به قتل و ترور شده‌اند. اما این هم درست نیست و مقصود آیه مواردی است که زنده ماندن کسی تجاوز به حقوق بشریت است. مثلاً آدم جنایتکاری که قصاص او اتفاقاً دفاع از حیات انسانی است(وَلَکُم فِی القصاصِ حیاةٌ یا اولی الالباب ) و الا هیچ جنایتی مجوز جنایت دیگر نخواهد بود.

ترور یک نفر؛ ترور همه بشریت

قرآن کریم در جایی که سخن از اولین ترور در تاریخ بشر است به همین نکته اشاره کرده است. می‌دانیم اولین حادثه تروریستی در تاریخ انسان بین هابیل و قابیل که دو برادر هستند و با هم رقابت داشتند اتفاق افتاد . قابیل نتوانست از راه منطق و استدلال حرف خود را به کرسی بنشاند و برای همین دست به کاری خشونت آمیز زد و برادر خود را ترور کرد. قرآن نکات بسیار آموزنده‌ای را در مورد این حادثه بازگو می‌کند که ما فرصت پرداختن به آنها را نداریم از جمله اینکه هابیل خطاب به برادرش می‌گوید: اگر تو دست به قتل من بزنی ، مجور آن نیست که من هم این کار را بکنم. پاسخ خشونت تو ، خشونت من نیست . پس از بیان این حادثه در آیه ۳۲ سوره مائده چنین نتیجه گیری می‌شود: « مِن اَجلِ ذلِکَ کَتَبنا عَلَی بنی اسرائیلَ اَنَّه مَن قَتَلَ نفساً بِغیرِ نفسٍ اَو فَسادٍ فی الارضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ الناسَ جمیعاً» هر کس بدون حق دست به خشونت ببرد و یک نفر را به صورت غیر مجاز از نعمت زندگی محروم کند مثل این است که تمام افراد بشر را از ابتدا تا انتها کشته است. اسلام به ما آموخته که حرمت و کرامت یک انسان به اندازه حرمت و کرامت تمام بشریت است.

در این آیه تنها دو استثنا ذکر شده است: یکی اینکه کسی مرتکب قتل شده باشد که او هم به حکم قصاص باید کشته شود و دیگر اینکه کسی بخواهد زندگی انسانها را تباه کند که این مصداق محاربه و فساد فی الارض است.

نمونه های تاریخی و روایی

علاوه بر آنچه گفته شد، می‌خواهم دو مورد دیگر را از میان متون و منابع معتبر که صراحتاً ترور را منع کرده‌اند ذکر کنم.یکی از آنها در کتاب معتبر اصول کافی(صفحه ۳۰۵ جلد ۷ ) است.و دیگری در کتاب تهذیب (جلد ۱۰ صفحه ۲۱۴) که هر دو از کتب اربعه شیعه بوده و از بالاترین درجه اعتبار برخوردارند.

در هر دو کتاب این جریان از امام صادق(ع) نقل شده است که یکی از اصحاب ایشان به نام ابی الصباح خدمت امام می‌آید و می‌گوید : من همسایه‌ای دارم که هر وقت سخن از امیر المومنین علی(ع) می‌شود جسارت می‌کند و نه تنها ایشان را قبول نداد توهین هم می‌کند. از امام صادق (ع) می‌پرسد که آیا شما اجازه می‌دهید که من پاسخ او را مثل خودش بدهم. حضرت با تعجب از او می‌پرسد واقعاً‌ می‌خواهی این طور رفتار کنی؟! او فکر می‌کند که امام خوشحال شده است . در جواب می گوید : آری به خدا قسم اگر شما اجازه بدهید ، من مخفیانه او را زیر نظر می‌گیرم و همین که در کمین من قرار گرفت ، ناگهان به او حمله می‌کنم و او را از سر راه بر می‌دارم. حضرت به او فرمود: این کار تو ترور است و حال آنکه پیامبر(ص) شدیداً ما مسلمانان را از ترور نهی کرده است. ای ابا صباح به دیگران بگو که اسلام به عنوان قاعده‌ای قانونی ترور را منع کرده و اجازه نمی‌دهد احدی از مسلمانان دست به ترور بزند.

مورد دوم مربوط به حادثه کربلاست . در کتب تاریخی متعدد نقل شده که مسلم بن عقیل وقتی کوفه بود ، عبیدا.. بن زیاد رفتار خشونت باری داشت،بسیاری از مردم کوفه را گردن زد و جو رعب و وحشتی ایجاد کرد که کسی نمی‌توانست حرفی بزند. عبیدا.. دوست مومنی به نام شریک بن اعور داشت که بیمار بود و مسلم در خانه او پنهان شده بود. به او خبر دادند که عبیدا… می‌خواهد برای عیادت به خانه تو بیاید. شریک بن اعور وقتی این موضوع را فهمید به مسلم گفت : اکنون فرصت خوبی پیش آمده! تو پشت پرده پنهان شو و من در فرصت مناسبی می‌گویم که برای من آب بیاورید. این کلمه رمز بین من و تو است. تو در این هنگام از پشت پرده بیرون بیا و او را بکش تا این غائله خاتمه پیدا کند. مسلم پشت پرده پنهان شد. شریک در یک فرصت مناسب گفت برای من آب بیاورید. ولی از مسلم خبری نشد بار دوم و سوم همین اتفاق تکرار شد و متوجه شد مسلم قصد چنین کاری را ندارد. وقتی که عبیدا.. رفت با ناراحتی از مسلم پرسید چرا این فرصت مناسب را به راحتی از دست دادی؟ مسلم گفت که وقتی پنهان بودم یاد حدیثی از پیامبر افتادم که فرمود اسلام ترور را منع کرده است و ایمان اجازه ترور و دست بردن به سلاح و تعرض به امنیت و جان دیگران را نمی‌دهد.

تروریسم؛مصداق محاربه

البته باید توجه داشت که تروریسم لزوماً به معنای قتل نیست. هدف اصلی تروریسم ایجاد رعب و وحشت است و لذا در عربی به آن «ارهاب» گفته می‌شود. رعب و وحشت گاهی منجر به قتل می‌شود و گاهی هم نه. در هر صورت اگر وحشت و ترس در جامعه مسلمانان بوجود آمد جرمی به وقوع پیوسته است. در قرآن نیز تعبیر به فساد فی الارض و محاربه شده است و از نظر حقوق جزای اسلام شدیدترین برخورد با محارب صورت می‌گیرد. در سوره مائده آیه ۳۳ چهار مجازات شدید برای کسی که وحشت در جامعه بیافریند پیش‌بینی شده است . اما مطلب بسیار جالبی که موضع قاطع اسلام در مقابل تروریسم را آشکارتر می‌کند این است که از قدیم این مسئله مطرح بوده که آیا ایجاد وحشت و ترور فقط علیه مسلمانان ممنوع است یا علیه غیرمسلمانان نیز محکوم است ؟ فقها فرموده اند: دست بردن به اعمال خشونت‌آمیز و ترور علیه هر کسی که باشد محاربه محسوب می‌شود و کسی حق ندارد به امنیت ،‌ آزادی و حیات دیگران تعرض کند. جالب‌تر اینکه طبق همین آیه گفته می‌شود که اقدام تروریستی علیه غیرمسلمانان هم در حکم جنگ با خدا و رسول است.
در پایان این بحث اشاره به چند نکته دیگر را لازم می‌دانم :

دین؛تنها راه مبارزه با تروریسم

نکته اول اینکه اگر تروریسم را ریشه‌یابی کنیم به این نتیجه می‌رسیم که دین نه تنها تروریست پرور نیست بلکه تنها چیزی که می‌تواند آن را مهار کند دین است. تروریسم ریشه‌های مختلفی دارد ولی همة‌آنها را می‌توان به یک چیز برگرداند و آن زیاده خواهی و دوری از اخلاق است. بدون اخلاق ، انسان خودش را معیار همه چیز می‌داند و خود حق پندار می‌شود و برای تحمیل حرف خود به دیگران هر کاری که بتواند می‌کند و آخرین درجة آن خشونت و ترور است. اما در نقطه مقابل تا انسان به کرامت هم نوع خود اعتقاد دارد دست به ترور نمی‌زند . اگر ما در مبارزه با تروریسم جدی هستیم راهی جز برگشت به دین و دعوت به اخلاق بر پایة یک قیام بشردوستانه نداریم . باید همة بشر دوستان جهان با همکاری یکدیگر به مقابله با این پدیده بپردازند.

لزوم باز تعریف تروریسم

نکته دوم اینکه امروزه لفظ تروریسم هم مانند بسیاری دیگر از الفاظ و مفاهیم مورد سوء استفاده قرار گرفته است . کسانی که امروزه بیشترین و مهمترین ترورها را انجام می‌دهند آشکارا دیگران را متهم به تروریسم می‌کنند. پس باید تعریفی درست از تروریسم ارائه دهیم . جمهوری اسلامی ایران از سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۳۸۴درخواست کرده است که با بازخوانی اسناد بین‌المللی تعریف جدیدی از تروریسم ارائه دهد و مرز بین تروریسم و دفاع مشروع را که یک حق انسانی است ، شناسایی کند ولی هنوز نتیجه‌ای حاصل نشده است.

تروریسم دولتی؛ زشت ترین نوع ترور

نکته سوم اینکه تروریسم به هر شکلی زشت و منفور است اما منفورترین شکل آن تروریسم سازمان یافتة دولتی است . دولت‌های بزرگی که خود را سردمدار مبارزه با تروریسم می‌دانند در اولین قدم باید دست از تروریسم دولتی بردارند. چه جنایتی بالاتر از قتل های گروهی که دیروز در سرزمینهای اشغالی و امروز در عراق و افغانستان و جاهای دیگر اتفاق می افتد؟! کدام ترور قبیح تر از جوخه های اعدامی است که اشغال گران قدس با حمایتهای مادی و رسانه ای آمریکا به راه انداخته اند؟! مدعیان حقوق بشر و مبارزه با خشونت و ترور ابتدا از خود شروع کنند تا ببینند که چگونه دیگر نشانی از ظلم و وحشت باقی نمی ماند.

رسالت رسانه ها در مبارزه با تروریسم

آخرین نکته هم اینکه رسانه‌ها می‌توانند با ابزاری که در دست دارند چهرة کریه و زشت تروریسم را توسط هر کس و هر گروهی که باشد نمایان کنند. رسانه‌ها می‌توانند با دعوت به اخلاق ، دین داری و بشر دوستی به بسته شدن راه تروریسم و باز تعریف آن کمک کنند ؛ این فرصت و وظیفه‌ای است که نباید از آن غفلت شود.


دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*