تاریخ انتشار: پنج شنبه ۰۱ خرداد ۹۹ ساعت ۱۲:۰۴
اشتراک

دفاع از ستمدیدگان یک وظیفه انسانی است

روز قدس؛ روز دفاع از انسانیت

آخرین جمعه ماه مبارک رمضان روز جهانی قدس است. بزرگداشت این روز همیشه به دلایل دینی، انقلابی و حتی از منظر منافع ملی یک وظیفه همگانی بوده و هست. از دستورات تردید ناپذیر اسلام دفاع از ستمدیدگان و مقابله با ستمگران است…

آخرین جمعه ماه مبارک رمضان روز جهانی قدس است. بزرگداشت این روز همیشه به دلایل دینی، انقلابی و حتی از منظر منافع ملی یک وظیفه همگانی بوده و هست.
از دستورات تردید ناپذیر اسلام دفاع از ستمدیدگان و مقابله با ستمگران است. غیرت اسلامی ایجاب می‌کند تا مسلمانان آزاده نتوانند در برابر سرکشی قدرتمندان و تجاوز آنان به حقوق مردم ساکت بمانند، این آخرین وصیت شهید این روزها امیرالمومنین علی علیه‌السلام به فرزندان خویش است که فرمود:«همواره دشمن ستمگر و یاور ستمدیدگان باشید».

گرچه ستمدیدگان، اگر مسلمان باشند اهتمام بیشتری را برمی‌انگیزانند، اما آنچه که اسلام از ما خواسته است تنها دفاع از مسلمانان نیست. هر انسانی، با هر گرایش و عقیده‌ای، اگر مورد ظلم و ستم واقع شود باید از حمایت ما مسلمانان برخوردار گردد. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر کس نسبت به وضعیت عمومی مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست» و بعد بلافاصله افزودند: «و هر کس صدای کمک‌خواهی کس دیگری را بشنود (هر چند مسلمان نباشد) و به فریاد او نرسد مسلمان نیست» این روایات چندان پرشمار، معتبر و تکان‌دهنده هستند که در جوامع حدیثی از جمله اصول کافی باب ویژه‌ای برای آن گشوده شده است.

این همه ناشی از تعالیم قرآن است که ظلم به هیچ انسانی را برنمی‌تابد و مسلمانان را به دلیل بی‌تفاوتی در برابر تجاوز به حقوق انسان های ناتوان توبیخ می‌کند. برای مثال در سوره شریفه نساء، پس از تشویق و تحریض به جهاد فی‌سبیل‌الله، از سکوت و انفعال در برابر ستمگرانی که مردمان را از خانه و سرزمین خویش آواره ساخته‌اند به شدت انتقاد می‌کند و خطاب به مسلمانان ساکت با لحنی پراز سرزنش و توبیخ می‌فرماید: «چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که ناتوان شمرده شده و مورد ستم قرار گرفته‌اند نمی‌جنگید. همانان که می‌گویند پروردگارا ما از این شهری که مردمش ستمگرند خارج فرما و از جانب خود برای ما سرپرستی بگمار و از نزد خویش برای مایاوری مقرر کن».(آیه ۷۵ سوره نساء)

مبانی حقوقی نفی اسراییل
از همین جا دلیل حساسیت ویژه جمهوری اسلامی به مساله قدس روشن می شود. البته به رسمیت نشناختن رژیم جعلی موسوم به اسرائیل، تنها به دلیل مبانی فکری و عقیدتی و یا روابط عاطفی و قلبی ما با مردم فلسطین نیست. بلکه علاوه بر این، اصولاً از نظر موازین حقوقی بین‌المللی هم اسرائیلی وجود ندارد که بتواند به رسمیت شناخته شود.

دولت از نظر حقوق بین‌الملل دارای مفهومی ثابت و روشن است که پیدایش و شناسایی آن را منوط به تحقق عناصری خاص می‌کند براساس معاهدات و عرف مسلم، هر دولت باید حداقل دارای سه یا چهارعنصر اصلی جمعیت دایمی، سرزمین ،حکومت و کنترل مؤثر یعنی حاکمیت باشد و بدون هر یک از این پیش‌نیازها، هیچ دولتی در صحنه روابط جهانی پدید نیامده و مورد شناسایی مجامع بین‌المللی و سایر کشورها قرار نمی‌گیرد.

با این حال شش دهه پیش از این طی یک برنامه‌ریزی هدفمند و خاموش و به منظور به وجود آوردن غده‌ای سرطانی در قلب کشورهای اسلامی، آوارگان خشمگین و پرعقده‌ای از میان صهیونیست‌های سراسر جهان به سوی فلسطین کوچ داده شدند. آنان به دلیل آمادگی روانی خود و با دلگرمی نسبت به حمایت‌های همه جانبه طراحان اصلی این توطئه توانستند با خشونتی هر چه تمامتر آن سرزمین را با روشهای غیرقانونی تصرف کرده و در صدد تشکیل یک دولت جعلی برآیند. البته در این بین غفلت و گاهی خیانت برخی دولتهای عربی و اسلامی را نیز نباید فراموش کرد؛ چیزی که نقش مهمی در تسهیل بزرگترین غصب تاریخی و کاهش هزینه‌های آن داشت.

به هر تقدیر، صهیونیست‌ها سرزمینی نداشتند و آنچه نیز به دست آورده بودند، طبق بدیهی‌ترین اصول حقوقی نامشروع بود و نمی‌توانست برای آنها «حق مکتسب» محسوب شود. همچنین ماجراجوهایی که بدون هیچ پیوند مادی و معنوی در آن سرزمین گرد آمده بودند، در نگاه عرف و حقوق‌ بین‌الملل، «جمعیت» به شمار نیامده و وجه اشتراکی جز ورود و اقامت عدوانی نداشتند. طبیعی است که با این وصف از «حاکمیت» نیز نمی‌توان سراغی گرفت و در نتیجه «اسرائیل» از هیچیک از مشخصه‌های لازم برای تشکیل یک «دولت» بهره‌مند نبود و نمی‌تواند به رسمیت شناخته شود.

به رغم این واقعیت‌های غیرقابل انکار که رژیم اشغالگر قدس را غیرقانونی می‌کند به موجب نقشه‌ها و حمایت‌های پرحجم و مستمر، نه تنها اینمولود نامشروع توانست نام خود را بر فهرست نام دولتها تحمیل کند، بلکه متاسفانه موفق شد به ادامه و توسعه اشغال بیندیشد و از هیچ فشار و تهدید منطقه‌ای و جهانی برای جلوگیری از جنایتهای فجیع خود نهراسد.

راه حل چیست؟
چند سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی، در این زمینه راه‌حلی برای برون رفت از بحران کنونی پیشنهاد کردند که امکان اجرایی، حفظ اصول و حمایت از مظلوم از مشخصات و ویژگی های آن بود، و در عین انطباق با قواعد حقوق بین‌المللی، اصول و معیارهای دمکراسی و مهمتر از آن با روح بلند بشر دوستی و شفقت آمیخته بود.

بازگشت آوارگان، رفراندوم و همه پرسی در فلسطین و تعیین تکلیف مهاجران صهیونیست توسط دولت جدید، اصول این طرح مهم را تشکیل می‌داد که به نظر نمی‌رسد کسی را یارای انکار ضرورت آن باشد. بازگشت آوارگان به سرزمین و خانه تاریخی خود حقی است که امروزه برای همه مردم جهان به رسمیت شناخته شده است و اصولاً هدف از تشکیل «کمیساریای عالی پناهندگان» سازمان ملل نیز به شمار می‌رود. همسویی این پیشنهاد با آنچه سالهاست این کمیساریا شعار آن را می‌دهد، بهانه‌ای برای عدم اجرای آن از سوی سازمان ملل باقی نمی‌گذارد. از سوی دیگر مراجعه به آراء عمومی از اولین تجلیات احترام به دمکراسی و رعایت حقوق شهروندی محسوب می‌شود؛ بویژه آن که رهبر انقلاب تصریح کرده‌اند که تمامی ملت فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی باید در این رفراندوم شرکت کرده و در این مسیر تبعیضی بین حقوق صاحبان اصلی آن سرزمین مقدس و بابرکت صورت نخواهد گرفت.

وظیفه سازمان ملل متحد
اگر در اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر، مشارکت همگانی و انتخاب آزاد به عنوان بدیهی‌ترین بند از حقوق مدنی و سیاسی انسانها شناخته شده و اگر مجمع عمومی سازمان ملل در این ادعا صادق است که «اعلامیه مذکور محصول یک استاندارد عمومی برای همه مردم و ملتهاست»، دیگر چه بهانه‌ای برای درنگ و تاخیر در پذیرش و اجرای پیشنهاد ایران اسلامی وجود دارد؟!

جالب این که بند یک ماده یک منشور ملل متحد مقرر می‌دارد که «یکی از اهداف و مقاصد سازمان ملل این است که با طرق مسالمت‌آمیز و بر طبق اصول عدالت و حقوق بین‌الملل، موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بین‌المللی و وضعیت‌هایی را که ممکن است منجر به نقض صلح گردد، فراهم آورد».

مجمع عمومی سازمان ملل برای اثبات صداقت خود چاره‌ای جز تن دادن به پیشنهاد منطقی وحقوقی ایران اسلامی نداشت؛ بویژه آن که در این طرح با رافت دینی، از امکان بخشش مهاجران و مثلا اعطای تابعیت فلسطینی در دولت جدید به آنها هم سخن به میان آمده و در این زمینه نیز خواست مردم و تصمیم حکومت جدید مردمی ملاک عمل معرفی شده است.

رسالت دستگاه سیاست خارجی
اینکه تا کنون برای تحقق و اجرایی شدن طرح پیشنهادی رهبر معظم انقلاب اسلامی، چه اقداماتی صورت گرفته است،سوالی است که باید از دستگاههای مسئول مثل وزارت امور خارجه پرسید؛ گرچه تجربه نشان داده است تسلط قدرتهای بزرگ بر ارکان سازمان ملل امیدی برای یک تصمیم جدی و اجرایی باقی نگذاشته است.

طی بیش از شش دهه اشغال خانه مسلمانان و اولین قبله آنان، دشمن از هیچ جنایتی، حتی نسبت به کودکان و زنان بی‌پناه، چشم نپوشیده و در عین حال در این مدت طولانی و پرمرارت هیچیک از مجامع بین‌المللی اقدام ثمربخشی از خود نشان نداده‌اند. در این سالهای دراز ستمدیدگان دنیا به چشم خود دیده‌اند که این نهادهای جهانی، آنگاه که نوبت به حمایت از حقوق محرومان می‌رسد، فقط به صدور بیانیه‌های بی‌خاصیت و قطعنامه‌های غیرالزامی بسنده کرده‌اند. اما به هنگام در خطر افتادن منافع دولت‌های بزرگ با دستپاچگی و شتابی خنده‌دار به صدور قطعنامه‌های الزامی و قهر‌آمیز اقدام و از هیچ خشونتی خودداری نمی‌کنند.

با دیدن این تناقض‌های آشکار است که مردم بصیر دنیا دیگر ارزش و احترامی برای آنان که ژست دفاع از حقوق بشر را گرفته‌اند، قائل نمی‌شودند.

مقاومت ؛ تنها راه پیروزی
واقعیت‌ها نشان می‌دهد که تنها راه پیروزی در برابر این تجاوزگر بی‌منطق مبارزه و استقامت است؛ یعنی همان راهی که مردم رشید ایران در سه دهه پیش تجربه کردند و اخیراً نیز مقاومت و پیروزی حزب‌الله لبنان در برابر جنگی نابرابر یک بار دیگر درستی آن را اثبات کرد.

البته آنان برای طی این مسیر به همراهی و پشتیبانی افکار عمومی جهانیان نیز احتیاج دارند و بهترین شیوه برای ابراز این همدلی شرکت در راهپیمایی روز جهانی قدس است. این راهپیمایی را به هیچ وجه نباید عادی تلقی کرد، بلکه ناقوس مرگ اسرائیل است که در همه کشورها می‌تواند و باید به صدا در آید.

#باز نشر
(۲۸/۵/۹۱=۶۴۹)


دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*